هنگام رويارويي با مشکلي حل ناشدني لجاجت ورزيدن حماقت است
عاشقان ، همواره درخشانند چه زيباست وقتي نفس عشق شويم و عاشقانهتر زندگي كنيم
هر كجا هستيم براي بسط حقيقت بكوشيم
شيدايي برترين مرتبه ي فهم است
زندگي محاسبه نشده ، ارزش زيستن ندارد
حقيقت تجربه شدنيست ولي دانستني نيست، حقيقت داننده است ، نه دانسته
من از صدا ها گذشتم ، روشني را رها كردم ، روياي كليد از دستم افتاد ، كنار راه زمان دراز كشيدم
زندگي ، زماني معنا دارد كه سفري در جاده ي عشق باشد كسي كه در گوشه اي اتراق كند ،زندگي را ميبازد
عشق نردبانيست به بام بصيرت ، و دل دروازهي آن
دانايي به مشابه نور است ، به محض اينكه چراغي روشن شود ، تاريكي ناپديد ميگردد